راز و نياز با خدا
«860»
(15) (و كان ( عليه السلام ) يقول) (إذا لقي العدو محاربا) اللَّهُمَّ إِلَيْكَ أَفْضَتِ الْقُلُوبُ وَ مُدَّتِ الْأَعْنَاقُ وَ شَخَصَتِ
«861»
الْأَبْصَارُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ وَ أُنْضِيَتِ الْأَبْدَانُ اللَّهُمَّ قَدْ صَرَّحَ مَكْنُونُ الشَّنَآنِ وَ جَاشَتْ مَرَاجِلُ الْأَضْغَانِ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ غَيْبَةَ نَبِيِّنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ تَشَتُّتَ أَهْوَائِنَا ( رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ).
ص861
امام عليه السّلام هنگام برخورد به دشمن و آمادگى بجنگ (با خداوند مناجات و راز و نياز نموده و از او يارى خواسته چنين) مى گفت 1 خدايا بسوى تو دلها (ى ما) گشوده گشته، و گردنها (مان) كشيده شده، و چشمها (مان) باز مانده، و پاها (مان) براه افتاده، و بدنها (مان) نزار گرديده است (از غير تو چشم پوشيده و در اطاعت و بندگيت از همه چيز گذشته ايم، پس ما را يارى فرما تا رضاء و خوشنودى ترا بدست آوريم). 2 خدايا (با رفتن پيغمبرت از بين ما) دشمنى پنهان آشكار گشت، و ديگهاى كينه ها به جوش آمد. 3 خدايا از نبودن پيغمبرمان و بسيارى دشمنان و پراكندگى خواهشها و انديشه هامان بتو شكايت مى كنيم (رنجش خود را از اين مردم بتو اظهار مى نماييم تا آنان را بكيفر رسانى، پس از اينرو از تو درخواست مى كنيم آنچه را كه حضرت شعيب بر اثر بد رفتارى امّت از تو درخواست نمود و گفت «در قرآن كريم س 7 ى 89 است»: رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ يعنى) پروردگار ما بين ما و دشمنانمان بحقّ حكم فرما (حقّ و راستى را بين ما نمايان ساز تا ايشان بفهمند كدام يك بر حقّ مى باشيم) و تو بهترين حكم كنندگان هستى (كه حقّ را نمايان مى سازى).